تحریم‏های اقتصادی علیه ایران، قدمتی به اندازه عمر انقلاب

تحریمهای اقتصادی و سنگین غرب علیه جمهوری اسلامی ایران مدت کمی پس از وقوع انقلاب اسلامی آغاز شد و تا امروز ادامه دارد. این تحریم‏ها، به مرور زمان گاهی شدید و موارد متعددی به آن اضافه شده است. سال 1358 شمسی نخستین تحریم ‏ها علیه دولت نوپای ایران اعمال شد. به عبارت دیگر، باید به این نکته اشاره کرد که تحریم ‏های اقتصادی علیه ایران قدمتی به اندازه خود عمر انقلاب دارد، چهار دهه!

تحریم‏های اقتصادی که به خصوص از سوی ایالات متحده آمریکا به دولت جمهوری اسلامی تحمیل شد، در طول چهار دهه مدام با تغییر و تحول روبرو شده است.

بدان معنا که در گذر این سالها کم و زیاد شده است. این تحریم‏ها یک جانبه یا چند جانبه بوده اند. هر یک از روسای جمهوری آمریکا تحریم جدیدی را علیه ایران اعمال کردهاند، این تحریم‏ها در گذر زمان دستخوش تغییرات شده ‏اند.

روسای جمهور ایالات متحده شامل ریگان، کارتر، بوش پدر، کلینتون، بوش پسر، اوباما و حالا ترامپ این سلسله تحریم‏ها را در مقاطع مختلف زمانی علیه ایران تصویب کردهاند. البته تحریم‏ها فقط به آمریکا مربوط نمیشود. برخی از تحریم‏ها از سوی شورای امنیت و اتحادیه اروپا وضع شده است.

تحریم‏های شورای امنیت علیه ایران به قطعنامههای مختلف برمیگردد. تحریمهای اروپایی نیز دربرگیرنده انرژی، کشتیرانی، شخصیت‌های حقیقی و حقوقی، صنعت نفت، بانک مرکزی ایران، حسابهای بانکی برخی از شخصیتهای حقیقی و واردات نفت است. تحریم های سنگین ایالات متحده آمریکا علیه ایران نیز هستهای، موشکی، مبحث تروریسم، حقوق بشر، فرمانی و کنگرهای است.

این تحریم‏ها شدید اقتصادی گاهی برداشته شدهاند و گاهی نیز تشدید شده ‏اند. در دولت ترامپ نیز با خروج از برجام تحریم‏ های بسیار شدیدی برای دولت جمهوری اسلامی وضع شد که باعث رشد منفی اقتصادی ایران در بسیاری از زمینهها شد؛ این تحریم ها در مقطعی درآمد نفتی ایران را هم به صفر رساند. (1)

مفهوم تولید ناخالص داخلی

تولید ناخالص داخلی هر کشور و یا Gross domestic product که به اختصار GDP نامیده می‌شود، معیاری مهم برای اندازه گیری اقتصاد یک کشور است. این عبارت در برگیرنده این است که اصولا کالاهای بازارهای داخلی و خدمات نهایی آن از نظر بهایی چقدر ارزش دارد. هر چقدر عدد تولید ناخالص داخلی هر کشور بزرگ‌تر باشد، اقتصاد آن کشور بزرگتر است.

اما هر چقدر پایینتر باشد و حتی به عدد منفی برسد، حاکی از آن است که اقتصاد در آن کشور تا چه اندازه با وخامت روبرو شده است. تولید ناخالص داخلی اصولا فقط ارزش مجموع کالایی است که در داخل مرزها ساخته میشود. در واقع GDP در بیرون از مرزها معنایی ندارد و اختصاص به یک سرزمین مستقل دارد.

یک فرمول ساده برای احتساب تولید ناخالص داخلی هر کشور وجود دارد:
 
  • (درآمد خارجیان مقیم در داخل‌- درآمد عوامل تولید از خارج) + تولید ناخالص داخلی= تولید ناخالص ملی‌
درآمد ناخالص داخلی یک کشور را افراد مقیم و غیرمقیم میسازند. افراد مقیم شامل بومی‌ها هستند که اقامت ثابت و یا اقامت بیش از یک سال دارند. افراد غیرمقیم نیز شرط ثابت بودن اقامت را ندارند و علاوه بر آن اقامتشان کمتر از یک سال است. (2)

سرانه ناخالص داخلی‌ هر کشور نیز نشان دهنده این است که یک فرد در جامعه به طور متوسط چقدر میتواند درآمد داشته باشد. تولید ناخالص داخلی یک کشور از راه‌های زیادی به دست میآید. اصولا طرق مختلفی برای افزایش درآمد سالیانه وجود دارد اما توضیح هر یک از این طریق بسیار وسیع و جامع است. در این میان نکتهای که بسیار اهمیت دارد این است که اصولا چه راهکارهایی سبب تقویت تولید در هر یک از شاخههای صنعتی و تولیدی میشود.
 
 

محوریت مشترک تولید در کشور

هر چند تولید میتواند شاخههای متعددی داشته باشد، اما محوریت مشترکی دارد. برای اینکه تولید به خوبی صورت پذیرد، نیاز به منابع طبیعی مانند زمین‌های زراعتی و یا آب آشامیدنی دارد. برای تولید همچنین به نیروی انسانی هم نیاز است. هر چند بسیاری از تولیدات دیگر «نیروی دست» ندارند اما برای بسیاری از صنایع، تولید بدون دخالت نیروی انسانی غیرممکن است.

علاوه بر همه این ها، تولید قطعا سرمایه هم میخواهد. بدان معنا که ماشین آلات، هزینه خرید ابزار و... نیز باید فراهم شود. در نهایت تمامی این‌ها را باید مدیریت کنترل میکند، مدیریتی که باید به تولید ناخالص داخلی یک کشور کمک شایانی کند.

تولیدات وابسته به تولید ناخالص داخلی کشور یا طبیعی هستند، یا خدماتی و یا صنعتی. با رعایت این شروط میتوان انتظار داشت تولید ناخالص داخلی به حد اعلا برسد، یعنی زمانی که سلسله فاکتورهایی کنار هم قرار بگیرد تا در نهایت منجر به ساخت محصولی شود که در بازار به فروش می رود.

این محصول صرف نظر از هر چه که هست در کنار دیگر محصولات مشابه و غیرمشابه خود قرار می‏گیرد و مجموع آن‌ها در نهایت چیزی را به وجود می‏آورد که تولید ناخالص داخلی کشور نام دارد، چیزی که از مرزها فراتر نمی‏رود و همانطور که در سطور پیشین توضیح داده شد اختصاص به یک کشور دارد.
 

 

تحریم چگونه بر تولید ناخالص تاثیر میگذارد؟

تحریم به بدترین شکل ممکن جلوی رشد تولید ناخالص داخلی یک کشور را می‏گیرد، تجربه‏ای که در ایران اثبات شده است. تحریم توان اقتصادی یک کشور را کم می‏کند و اصلا ذات آن چنین است. تحریم با اعمال فشار بر کلیه موسسات، کارخانجات، شرکتها و مراکز مالی مستقل و غیرمستقل و ایزوله کردن آنها همه چیز را تحت تاثیر قرار میدهد و باعث مسدود شدن حساب‌های آنها میشود.

وقتی تار و پود اقتصادی موسسات، کارخانجات، شرکتها و مراکز مالی تضعیف شود مبحث بسیار مهم و حیاتی تولید تحت تاثیر شدید قرار میگیرد و باعث میشود تا تولید یا انجام نشود و یا اگر به مرحله اجرایی رسید در حجم کمتری باشد. تحریم نه تنها حجم تولید را کم میکند بلکه بر روی کیفیت آن تاثیر میگذارد.

مثال واضحی برای این امر وجود دارد. فرض کنید یک شرکت اقدام به ساخت ابزار کشاورزی میکند. وقتی مسئله تحریم اقتصادی به وجود بیاید طبیعی است که این شرکت و شرکتهای مشابه آن دیگر توانایی تولید ندارند چرا که مواد و ابزاری که پیش از این جهت تولید از بیرون از مرزها دریافت میکردند دیگر موجود نیست.

این شرکت و یا کارخانه تولید خود را کم میکند. حجم کمتری از این تولید به بازار راه مییابد. وقتی با کمیت و کاهش تولید روبرو شویم مجموعه تولیدیها کم و در نتیجه ارزش آن‌ها نیز کاهش پیدا میکند. به این ترتیب است که تحریم تاثیر همه جانبه خود را میگذارد و تاثیر آن به واضحترین شکل ممکن قابل رویت است. (3)
 


با تحریم امکان خرید مواد اولیه و ابزار از خارج از کشور وجود ندارد، امکان جابجایی پول نیز از بین میرود و بن بست بزرگی جهت تولید به وجود میآید که بخشی از آن غیرقابل جبران میشود. با تحریمهای اقتصادی رشد تولید ناخالص داخلی یک کشور آنچنان نزول پیدا میکند که به عدد منفی میرسد و میانگین درآمد سالیانه یک فرد نیز به شکل قابل توجهی کاهش پیدا میکند.

مسئله معیشت در همان جامعه نیز به شدت تحت تاثیر قرار میگیرد و شاخصههای فقر بیشتر میشود. البته برخی از مراکز تولیدی حتی با وجود تحریم ها راهی برای تولید انبوه پیدا میکنند اما سرنوشت تولید ناخالص داخلی یک کشور با تحریمهای اقتصادی به شدت تحت تاثیر منفی قرار میگیرد و اکثر مواقع هم راه فراری برای آن پیدا نمیشود که همانطور که ذکر شد گاهی اوقات غیرقابل جبران میشود. (4)
 

افت و خیز تولید ناخالص داخلی

تولید ناخالص داخلی ایران بر اساس قدرت برابری خرید از سال 1980 تا اکنون به شدت با افت و خیز مواجه بوده است. سقوط شدید ارزش ریال در برابر دلار که در پی تحریمها حاصل شد قدرت خرید و البته تولید ناخالص داخلی کشور را پایین آورد. به عنوان مثال اکنون یک دلار آمریکا برابر با حدود 16 هزار تومان ایران است.

واضح است که با چنین شرایطی قدرت خرید مردم ایران با آمریکا که در پی تحریم ها تضعیف شده به شدت پایین میآید. نرخ برابری قدرت خرید در واقع نرخ ارزی است که براساس آن پول یک کشور به پول کشور دیگر برای خرید حجم مشخص کالاها و خدمات در هر دو کشور تبدیل می‌شود.

تولید ناخالص داخلی ایران از سال 1980 تا سال 1990 با وجود تحریم ها رشد داشته است اما از همین سال سقوط آغاز میشود و در سال 1992 این سقوط به حداکثر خود میرسد. اما رشد اندکی بعد دوباره شروع میشود و تا سال 2000 ادامه دارد. اما باز هم افت از راه میرسد؛ این افت تا سال 2002 ادامه دارد.

مجددا رشد آغاز میشود و تا 2011 این روند صعودی به رشد خود ادامه میدهد و پس از آن نیز تا سال 2013 مجددا سقوط میکند. افت و خیز تولید ناخالص داخلی کشور همچنان در این سالها ادامه داشته است.

البته با عدم حضور شرکت‌ها و سازمان‌های بین‌المللی حسابرسی و رتبه‌بندی در ایران و اتکای آن‌ها به آمارهای دولت، بانک مرکزی یا مرکز آمار ایران، نرخ تورم بالا، تلاطم‌های چشمگیر ارزی و چند نرخی بودن ارز، یارانه‌ها و غیره باعث شده است که ارزیابی سازمان‌های بین‌المللی مانند صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی، اوپک و غیره از تولید ناخالص داخلی ایران متفاوت باشد و در برخی سال‌ها مانند اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد اختلاف چند برابری داشته باشد. این اختلاف چند برابری در سالهای بعدی نیز تکرار شد.
 

 
تولید ناخالص داخلی نیز با توجه به گزارشهای ارائه شده در مقایسه با کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا گاهی برابر بوده، گاهی در حد کمی سبقت گرفته و گاهی نیز در حد کمی عقب مانده است. اما همین مقایسه در رابطه با جهان وضعیت ایران را بسیار نازل نشان می‌دهد.

شورای امنیت سازمان ملل، اتحادیه اروپا و آمریکا (دولت و کنگره) مهم ترین مراجع واضع تحریم بر ضد ایران محسوب می‌شوند، مواردی که باعث شد در نهایت رشد ناخالص داخلی ایران به شدت با کاهش روبرو شود. نرخ منفی در رشد اقتصادی بیانگر کوچک شدن اقتصاد است. این اتفاق با درآمد صفر نفتی حتی کمتر هم می‌شود. نرخ رشد اقتصادی در ۹ ماه نخست سال 1398 با نفت، ۷.۶- درصد و بدون نفت، صفر است.
 

جمع بندی و نتیجه گیری
در شرایطی که به نظر میرسد در برخی از موقعیت‌ها تحریم سفت و سخت به تولید و اقتصاد چسبیده، چارهای جز یافتن راههای هوشمندانه اقتصادی نیست. با اتکا به سرمایههای داخلی و نیروی انسانی موجود در فضای داخلی مرزها می توان کماکان به تولید ادامه داد.

تولید ناخالص داخلی یک کشور بدون حذف تحریم هرگز به شکوفایی و تکمیل نمیرسد اما همانطور که در سطور پیشین ذکر شد میتوان با هوشمندی اقتصادی و یافتن راههای مدبرانه بخش قابل توجهی از آن را در دست گرفت و نبض اقتصادی را تندتر کرد. اقتصاد پویای یک کشور کاملا بستگی به تولید ناخالص داخلی آن دارد و سقوط آن حاکی از سقوط یک کشور است.

ابزار تولید ناخالص داخلی هر چند با تحریم ها آسیب شدیدی می‏بینند اما قرار هم نیست که کاملا بیاثر و بیاستفاده شوند. تا زمانی که تحریمها هست چارهای جز استفاده حداکثری از تمامی امکانات طبیعی و انسانی نیست و چه بهتر که اگر در ادامه بخش و یا همه این تحریمها از بین برود.

ولی آنچه که در سالهای اخیر کاملا به مرحله اثبات رسیده این است که تولید ناخالص یک کشور حتی با تحریم‌های اقتصادی هم میتواند به راه پر افت و خیز خود ادامه بدهد و حتی در پارهای از موارد با رشد قابل توجهی هم روبرو شود.

پی نوشتها
  1. www.treasury.gov
  2. www.investopedia.com
  3. www.smallbusiness.chron.com
  4. www.statssa.gov.za